از کجا بفهمیم غمگین هستیم یا افسرده؟
یکی از پیامدهای افسردگی اختلال در رفتارها و میل جنسی یا زناشویی است. حالت سردمزاجی و بیعلاقگی به برقراری ارتباط با همسر خود از یک سو و در برخی افراد برعکس این مسئله که میل جنسی به طور عجیبی افزایش مییابد جزو پیامدهای افسردگی است.
افسردگی از زمانهای بسیار دور به عنوان یک عارضه روحی در بشر شناخته شد. در واقع انسان زمانی که احساس کرد دیگر چیزی برایش زیبایی ندارد و لذتی از آن نمیبرد و از سوی دیگر، حس کرد حساسیتپذیری او افزایش یافته و به نوعی احساس کجخلقی در او متولد شده بهگونهای درگیر درجاتی از افسردگی شد. البته افسردگی با غمگین بودن فرق دارد.
کمی اشتها، اختلال در خواب (به عنوان مثال پرخوابی یا کمخوابی، کوتاهی خواب، میل به طولانی خوابیدن)، افزایش یا کاهش وزن، تفکر درخصوص مرگ به ویژه این حس که مرگ وسیلهای برای رسیدن به آرامش است (تفکر خودکشی) به عنوان دیگر عوامل مرتبط با افسردگی به شمار میرود.حدود 10 تا 15درصد از افراد افسرده در طول زندگی خود اقدام به خودکشی کردهاند البته افسردگیهایی که پایه ژنتیک دارد جزو این گروه هستند و در اصل اختلالات هورمونهای بدن بهویژه در مغز این افراد موجب میشود تا دست به چنین کاری بزنند.
متاسفانه حدود 5 درصد از این افراد موفق میشوند بهطور جدی با طرح و نقشه فکر شدهای که از پیش تعیین شده، خودکشی کنند. در خانمها اختلال سیکل قاعدگی بهصورت چند ماه یکبار یا در مدت یکماه چندبار در قالب بینظمی از دیگر علائم افسردگی است.
حداقل 2 هفته
یکی از پیامدهای افسردگی اختلال در رفتارها و میل جنسی یا زناشویی است. حالت سردمزاجی و بیعلاقگی به برقراری ارتباط با همسر خود از یک سو و در برخی افراد برعکس این مسئله که میل جنسی به طور عجیبی افزایش مییابد جزو پیامدهای افسردگی است.
یکی از پرسشها این است که در چه مدتی این علائم باید ادامه یابد تا فرد به عنوان بیمار افسرده شناخته شود؟
در پاسخ باید گفت؛ اگر اینگونه علائم تا 2هفته ادامه یابد باید به بیمار بودن فرد مشکوک شد. اگر علائم به مدت یک یا 2 هفته ایجاد شده و از بین برود دیگر افسرده محسوب نمیشود و این دسته از افراد را در گروه افراد غمگین به شمار میآوریم.افسردگی انواع مختلفی دارد که یکی از آنها مربوط به محیط زندگی انسان است.
افسردگی محیطی به خاطر دست نیافتن فرد به خواستهها و آرزوهای فردی بروز میکند و متاسفانه دستهای از انسانها به آن گرفتار میشوند. نوع دیگر افسردگی، افسردگی آندوژن یا در اصطلاح درونی نام دارد.در اکثر تغییرات بیوشیمی مغزی و اختلالات هورمونهای مغزی، افراد از درون دچار افسردگی و علائم آن میشوند. کاهش برخی مواد در مغز موجب میشود دیگر چیزی ما را خوشحال نکند، احساس لذت از زندگی نداریم و به دنبال چارهای برای حل مشکل میگردیم.
این نوع افسردگی در میان کارشناسان به افسردگی اساسی نیز معروف است که خود به 2 دسته: یک قطبی و 2 قطبی تقسیم میشود. در موارد افسردگی 2قطبی، علاوه بر داشتن علائم افسردگی، برخی اوقات فرد دچار علائم سرخوشی و نشاط زودگذر میشود که البته این حالت که به آن «مانیا» نیز میگویند مدت زمان خاصی دارد و از بین میرود.
وقتی افسردگی به روز و ماه ربط پیدا میکند
گاهی اوقات انسانها در بحرانهایی قرار میگیرند که همین موجب ایجاد زمینههای افسردگی میشود. در مواردی از دوران بارداری نیز عارضه افسردگی محسوس است. نوع دیگری از افسردگی آندوژن یا درونی، عارضه افسردگی فصلی است. افرادی که به این عارضه مبتلا میشوند برخی از فصول سال مثل پاییز و زمستان در مجموع به مدت 60 روز احوال خوشی ندارند. برخی هم بهار و تابستان این حالت را دارند البته در این افراد گردش سیکل مهم است یعنی این انسانها در یک دوره خاص از فصل، هر سال در همان زمان دچار علائم افسردگی میشوند.
از نظر سن باید گفت، افسردگی در هر سنی امکان رخ دادن دارد یعنی حتی در دوران کودکی نیز افسردگی وجود دارد. کودکی، نوجوانی، میانسالی و کهنسالی دورانهای مختلفی برای افسردگی هستند. درخصوص افسردگیهایی که جنبه محیطی دارند باید گفت، در افرادی که نیاموختند که مثبت فکر کنند رخ میدهد.
همه چیز در برابر نظر این افراد منفی است و آنها رفتهرفته به تمام ابعاد زندگی دیدگاه غیرمثبت پیدا میکنند. از علل دیگر میتوان به خانواده فرد اشاره کرد؛ افرادی که در برخی خانوادههای فاقد کانون مناسب محبت و عاطفه رشد میکنند و پیوسته دچار خشونتهای خانوادگی هستند، انتقاد منفی میشوند یا در اهداف خود دچار اختلال شدهاند جزو گروهی هستند که خانواده نقش مهمی در پیدایش افسردگی آنها داشته است.
افسردگی 40 سالگی چیست؟
ناکامی مکرر در انسان موجب افسردگی میشود و موفقیت در اهداف جدید موجب دوری از افسردگی.در مقابله با افسردگی، داشتن برخی اهداف ضروری و موثر است؛ از جمله این اهداف، اهداف آنی است، مثل دیدن طبیعت، مسافرت رفتن، دیدار دوستان و... از دیگر اهداف میتوان به اهداف کوتاهمدت اشاره کرد.
مثل تلاش برای شرکت در کنکور و قبولی در رشته مورد علاقه.از دیگر نکات میتوان به اهداف درازمدت برای مقابله با افسردگی اشاره کرد که تمام این هدفها هر یک در زمان خود براساس تواناییهای فردی که کمکرسان خوبی به شمار میروند.پرسش اینکه در مواردی که علل ژنتیک موجب افسردگی میشود چه باید کرد؟برخی اوقات تا 10 نسل گذشته انسان، ژنها میتوانند به نسل ما انتقال یافته و موجب برخی علائم افسردگی شوند.
اگر ژنی باشد که افسردگی کودکی را به ما انتقال دهد، موجب افسردگی کودکی میشود. برخی ژنها پس از 40سالگی بروز میکنند که به آن افسردگی میانسالی میگویند. این افراد قبل از این سن، هیچ علامت افسردگی از خود نشان نمیدهند اما به محض ورود به40 سالگی یا همان دهه چهارم زندگی، با علائمی از افسردگی مواجه میشوند.
مکملهای کنار دارو
افسردگی در افراد موجب تغییر در روند طبیعی عملکرد میشود مثلا از دست دادن عادت رفتن به حمام یا خانم خانهداری که علاقه خود برای پختن غذا را از دست میدهد.اگرچه در موارد افسردگی ژنتیک دارو کمکرسان است اما راهکار قطعی و نهایی نیست و باید رفتاردرمانی و مشاوره با آن همراه شود.
در اینجا شناختدرمانی کمک فراوانی خواهد کرد؛ شناخت اینکه چه رفتارهایی در زندگی باید اصلاح شود و انسان را به سوی تعالی سوق دهد، میتواند کمکرسان باشد.طرح این سوال که چرا باید تلاش کرده و دست به موفقیت بزنیم از سوی افراد افسرده بیمار مطرح شده است. پاسخ ندادن به اینگونه پرسشهای افراد میتواند موجب پوچی آنان و بیاعتمادی به آینده باشد. همین بیاعتمادی دریچهای به سوی افسردگی و دستزدن به خطاهایی همچنین خودکشی است. مسئول بودن در برابر آینده موجب میشود فکر؛ تعیینکننده هدف انسان باشد.
اعتقادات به عنوان هدف میشود و بر شناخت انسان تاثیر میگذارد.شناخت رفتاردرمانی یا در اصطلاح CBT شاخهای از دانش روانشناسی است که کمک میکند با تغییر صحیح شناخت افراد، رفتار آنها را بهگونهای مناسب تغییر دهیم. دانش امروز به این نتیجه رسیده که فراگیری هر تخصص یا حرفه یا زبان و گویش خاص میتواند از بروز افسردگی و حتی آلزایمر جلوگیری کند.
سنگ کوچک بردارید
افسردگی بعد از زایمان حداقل یک ماه بعد از زایمان عارض شده و باید در مدت حداکثر 4ماه برطرف شود، اگر مداوا موثر نبود باید از روشهای دیگر رواندرمانی استفاده کرد. برخی اوقات افسردگی ارتباطی به بارداری و زایمان نداشته و در زمان خاص به بهانهای خاص که در اینجا بارداری و زایمان است، بروز یافته و باید تحت درمان قرار گیرد.در مواردی که افسردگی موجب اختلالات قاعدگی میشود خانمها باید در گام اول به متخصص زنان و زایمان مراجعه کنند اگر بررسیهای آزمایشگاهی، رادیولوژی و معاینات اولیه حاکی از سلامت فیزیکی و فیزیولوژیکی بود باید به متخصص غدد مراجعه کرد.
برخی اوقات اختلالات زنانگی به دلیل برهمریختن تعادل هورمونی بروز میکند. امروزه داروهایی متعدد و موثر در اختیار پزشکان است. اگر درصدی از بیماران افسرده به درمانهای دارویی پاسخ ندادند (که البته تعداد آنها بسیار کم است)، باید طی حدود 12 جلسه زیر نظر متخصص مغز و اعصاب، شوکالکتریکی مغزی ببینند؛ این شوک موجب از بین رفتن عوامل موثر در افسردگی و اختلالات فکری میشود.پرسش اینجاست که اگر فردی با افسردگی قصد آغاز دورهای به عنوان مثال فراگیری زبان خارجی را دارد اگر در میانه راه دچار افسردگی بیشتر به دلیل ناتوانی در تکمیل دوره شود، چه باید کرد؟
در اینجا میتوان پاسخ داد که برای اینگونه افراد باید اهداف تعریف شود و به طور حتم سنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است. پس بهتر است این انسانها اهداف خود را از میزان کم و از سطح پایینتر آغاز کنند. امید دادن به اینگونه افراد و نشست و برخاست با افرادی که روحیه میدهند، بسیار کمک میکند.
پس بهرهگیری از ورزش، مطالعه، مسافرتهای کوتاه یا بلندمدت، تمرینات شناخت درمانی و مشاوره با افراد امیددهنده در کنار دارودرمانی کمک فراوانی به بهبود وضعیت افسردگی میکند.
افسردگی از ابعاد روح و روان آغاز میشود و اگر بهموقع رسیدگی نشود به سایر ارگانهای بدن آسیب میرساند. برخی اوقات بسیاری از مشکلات گوارش، دردهای مختلف عضلانی و مفصلی ریشه در افسردگی مزمن دارند. جسمانی شدن مسائل روحی امروزه نکته مهمی در درمان است.
نظرات شما عزیزان: